چندی است برخی از عزیزان دل که احساساتشان لبریز از تکلیف گشته شعارهایشان را فقط در سمت و سو های خاص در می کنند و قدری بی خیال مسائلی بس مهم گشته اند . گفتیم گاهی بی خیالی بد و گاهی هم حال می دهد به همین دلیل قصد دخول از باب مستقیم نداشتیم و سعی نمودیم بسیار بسیار غیر مستقیم به موضوع عدالت دخول کنیم. این مهم هم دلیلش نبود یا کمبود شعار عدالت در میان شعارهای از نوع انتخاباتی دوستان دلبندمان می باشد.

عزیزان نصیحت حقیر به گوش خود آویزان و تا اینجا که سعی نمودید عدالت را مطرح ننمایید زین پس هم خیال را رها سازید و به نبشته ی بس زیبا و نغز و پر مغز برادر عبیدمان که زاکانی است گوش جان فرا دهید.

عبید جانمان  "در عدالت "و بخش " حکایت"ش اینگونه شما را خطابه می فرماید:

***

در تواریخ مغول وارد است که هلاکو خان را چون بغداد مسخر شد 1جمعی را که از شمشیر باز مانده بودند بفرمود تا حاضر کردند . حال هر قوم می پرسید . چون بر احوال مجموع واقف شد ، فرمود که از محترفه2 ناگزیر است. ایشان را رخصت داد تا با سر کار خود رفتند.تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر او بازرگانی کنند . جهودان را فرمود که قومی مظلوم اند به جزیه3 از ایشان قانع شد . محنثان4 را به حرم های خود فرستاد. سادات و قضات و مشایخ و صوفیان و حاجیان و واعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی گیران و شاعران و قصه خوانان را جدا کرد و فرمود که اینان در آفرینش زیادت اند و نعمت خدای را به زیان می برند. فرمود تا همه را در شط غرق کردند و روی زمین از خبث ایشان پاک کرد . لاجرم قرب نود سال پادشاهی در خاندان او قرار گرفت و هر روز دولت ایشان در تزاید5 بود .ابوسعید بیچاره _انارالله برهانه_ را چون دغدغه ی عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار 6 عدل موسوم گردانید ، در اندک مدتی دولتش سپری شد7 و خاندان هلاکوخان و مساعی  8 جماله ی او در سر نیت بد ابوسعید رفت . آری:

چو تیره شود مرد را روزگار                                          همه آن کند کش نیاید به کار

رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از ظلمت ضلالت عدالت ، به نور کفایت و هدایت ارشاد فرمودند.

***

امیدوارم عزیزان دل تا اینجا متنبه گشته باشند . اگر هم نه قدری نیم نگاهی به دول کوته عمر پس از انقلاب بیندازند تا حساب کار دستشان بیاید . من باب همینجورکی مثلا دولت عزیز دلمان (این بار واقعا) شهید بزرگوار رجایی دیری نپایید که با ترور ایشان و یارانش غروب کرد. دولت نهم رئیس جمهور مردمیمان هم همین طریق را پیشه کرد تا اجنه و شیاطین بساطش را برچیدند و حال همه چیز در دهمیش در حال گذار می باشد.

اگر باز هم گوشتان بدهکار نبود ،  یا به متن کامل رجوع نمایید یا ، خوب امتحان کنید ببینیم چه می شود...


1-به تصرف در آمدن ، تسخیر شدن

2-پیشه وران ، کسانی که حرفه ای دارند ، کاسبان

3-مالی که ساکنان غیرمسلمان کشورهای اسلامی به طور سالیانه به حاکمان اسلامی می پرداختند.

4-خود فروشان

5-پیشرفت ، ترقی

6-مجازا : راه و روش خود را به چیزی موسوم گرداندن

7-تمام شد

8-سعی ها ، کوشش ها